از الف تا ی!سیر تا پیاز افسردگی را بدانیم

18 میلیون بزرگسال امریکایی از یک بیماري افسرده کننده رنج می برند. هزینه اقتصادي براي / 9 درصد از مردم یا حدود 8 / در هر دوره یکساله معین 5 این اختلال بالاست اما هزینه رنج بردن انسانها نمی تواند برآورد شود. افسردگی خطرناك می تواند زندگی خانوادگی بیمار را همچون زندگی خود فرد بیمار تباه کند. بیشتر مردم با یکبیماري افسرگی درمان را جستجو نمی کنند با اینکه درمان به اکثریت متعددي_حتی آنهایی که افسردگیشان به شدت سخت است_ می تواند کمک کند.

یک اختلال افسرده کننده چیست؟

یک اختلال افسرده کننده یکبیماري است که جسم / حالات و فکر را درگیر میکند. این بیماري بر طریقه خوردن و خوابیدن / طریقه احساس یک فرددرباره خودش و طریقه فکر کردن در باره موجودات تاثیر می گذارد . یک اختلال افسرده کننده شبیه به یکحالت زودگذر افسردگی نیست. این نشانه یک ضعف فردي یا یک وضعیت که ارادي است یا خواستنی است ، نمی باشد. افرادي با یک اختلال افسرده کننده به تنهایی نمی توانند بر اعصاب خود تسلط پیدا کنند و بهترشوند. نشانه ها بدون درمان می تواند براي هفته ها ، ماهها یا سالها طول بکشد. درمان مناسب میتواند به اغلب مردمی که از افسردگی رنج می برند کمک کند.

انواع افسردگی:

اختلال افسرده کننده در شکلهاي مختلفمی آید، میتواند درست قبل از هنگامیکه بیماریهایی همچون بیماري قلبی روي دهد، این اختلال پدید آید. این مقاله بطور خلاصه سه نوع بسیار رایج اختلال افسردگی را شرح میدهد. اگرچه درون این انواع، اختلافاتی در تعداد علایم، شدت آنها و دوام ایشان وجود دارند.
افسردگی بوسیله یکترکیب علائم آشکار شده استکه این علایم با توانایی کار کردن، مطالعه کردن، خوابیدن، خوردن، و لذت بردن بیشتر از فعالیتها مداخله میکند. بخشهاي ناتوان کنندگیِ افسردگی، ممکن است تنها یکبار اتفاق بیفتد اما بیشتر بطور عادي در زمانهاي متعددي در یکدوره حیات یکانسان بیمار رخ می دهند.
یک نوع افسردگی با شدت کم {دیستیمیا } است که در آن:
دوره طولانی درگیر شدن ، نشانه هاي مزمن که آشکار نیستند، اما از تندرستی موجود یا از احساسخوب داشتن ممانعتمی کنند ، دیده میشود. بعلاوه بسیاري از افراد با دیستیمیا، بخشهایی از افسردگی عمده را در برخی از زمانهاي زندگیشان تجربه می کنند. نوع دیگري از افسردگی {اختلال دو قطبی} است همچنین بیماري دیوانگی افسردگی نامیده میشود. تقریبا (مانیک_دپرسیو) به متداولی اشکال دیگر اختلالات افسردگی نیست.
اختلال دو قطبی بوسیله تغییر متناوب حالت توصیف شده است:
(تغییرات با) شدت بالا = دیوانگی (هیجان بی دلیل و زیاد) و (تغییرات با) شدتکم = افسردگی (پریشانی)
گاهگاهی عوض شدن حالت(حالات) مهیج و سریعند / اما اغلب تغییر حالات آهسته هستند. وقتی (که فرد) در دوره افسرده است میتواند هیچ علامتی نداشته باشد یا داراي همه علایم افسردگی باشد. هنگامیکه (فرد بیمار) در دوره شیدایی است، ممکن است: بیش فعال، بیشاز حد پر حرف، و پر انرژي (هایپر انرژي)باشد. شیدایی به کرات بر روي فکر کردن، داوري، و رفتار (رفتارهاي) اجتماعی تاثیر می گذارد، گاهی اوقات نیز سبب مشکلات خطرناك و خجالت آوري میشود.
براي مثال: فرد در مرحله شیدایی ممکن است احساس خود بزرگ بینی غیر واقعی کند، یا سرشار از برنامه هاي جدي و غیر واقعی اعم از تجارت غیر
عاقلانه تا خوشیهاي ناممکن باشد. شیدایی بدون درمان باقی می ماند، و ممکن است وضع یک بیمار روانی را بدتر کند.
نشانه هاي افسردگی و شیدایی (مانیا)
در یک فرد که افسرده است یا مانیا را تحمل میکند همه نشانه ها وجود ندارد. اغلب مردمی تعداد کمی از نشانه ها را تجربه می کنند، برخی تعداد زیادي
از نشانه ها را تجربه می کنند.
افسردگی :
1. اندوهگینی / دلواپسی مداوم یا بی حوصلگی ( تهی شدن از حوصله)
2. احساسنا امیدي کردن، بدبینی
3. احساسگناه کردن، بی ارزشی، بیچارگی
4. فقدان علاقه یا لذت بردن از سرگرمی ها و فعالیت هایی که سابقاً (براي فرد) لذت بخش
5. بوده اند، شامل روابط جنسی.
6. کاهش یافتن انرژي، خسته شدن، قدم به قدم سست شدن
7. اشکال (در) تمرکز کردن، به خاطر آوردن، تصمیم گیري
8. بیماري بی خوابی، صبح زود بیدار شدن، یا خواب ماندن
9. اشتها و / یا کاهش وزن یا پر خوري و زیاد شدن وزن
10 . اندیشیدن به مرگ یا خودکشی ، مبادرت کردن به خودکشی
11 . بی قراري، زودرنجی
12 . مداومت نشانه هاي جسمانی که به درمان پاسخ نمی دهند ، مثل سردردها ، اختلالات گوارشی ، و درد مزمن.
دیوانگی / شیدایی:
1. شادي غیرطبیعی یا بیشاز حد
2. زودرنجی غیرعادي
3. کاهش یافتن نیاز به خواب
4. اندیشه هاي بزرگغیر طبیعی
5. افزایشِ حرفزدن و مکالمات (پر گویی !!!)
6. اندیشه هاي رقابت(تفکر رقابتی داشتن غیر واقعی با سایرین)
7. افزایشِ میل به روابط جنسی
8. افزایشِانرژي قابل ملاحظه
9. ناتوانی در داوري (داوري نامطلوب)
10 . رفتار اجتماعی نامناسب
دلایل افسردگی :
برخی از دلایل ادامه یافتن افسردگی در خانواده ها به این امر اشاره میکنند که یک آسیبپ ذیري زیست شناختی ارثی می تواند دلیل افسردگی باشد. به نظر میرسد اختلالات دو قطبی می تواند (ارثی)باشد. مطالعات درباره خانواده ها هنگامیکه (در) اعضاي هر نسل (آنها) اختلال دوقطبی توسعه یافته است نشان داده است که: آنهایی که داري بیماري (دوقطبی) هستند یک

مختصري آرایش ژنتیکی متفاوتی دارند نسبت به آنهاییکه بیماري را کسب نکرده اند.
اگرچه عکس این مورد صحیح نیست یعنی: نمیتوان گفت هرکسی که آرایش ژنتیکی کمی متفاوتی نسبت به سایرین داشت قطعاً به اختلال دوقطبی مبتلا می شود. احتمالاً استرس ها در خانه / (محل) کار / یا مدرسه در حمله فرد دخیل هستند. در برخی خانواده ها افسردگی نیز بنظر می رسد نسلی بعد از نسل دیگر اتفاق بیفتد. هرچند این (امر) میتواند در مردمی که هیچ سابقه خانوادگی افسردگی ندارند نیز روي دهد. ارثی بودن یا ارثی نبودن افسردگی غالب اوقات با تغییراتی در ساختار و عمل مغز مربوط شده است. بیماریهایی همچون سکته مغزي/ یکحمله قلبی/ بیماري پارکینسون (فلج مرتعش)/ و اختلالات هورمونی میتوانند موجب اختلال افسرده کننده شوند. این بیماریها فرد بیمار را اندوهگین می سازد و او را براي علاقه داشتن به نیازهاي جسمانیِ خودشبی میل می سازد بدینگونه دوره بهبودي (بیمار) به تاخیر می افتد. علاوه بر این یک فقدان جدي / ارتباط مشکل (سخت)/مشکل مالی/ یا هر دگرگونی پر دغدغه اي(ناخواسته یا حتی خواسته) درطرح(الگوي) زندگی می تواند به افسردگی شتاب ببخشد.

افسردگی در زنان :


زنان حدود دو برابر بیشتر از مردان افسردگی را تجربه می کنند. بسیاري از عوامل هورمونی ممکن است در افزایش سرعت افسردگی در زنان شرکت کنند
بخصوص عواملی همچون: تغییرات چرخه مربوط به عادت ماهیانه، بارداري، سقط جنین غیر عمدي، دوره پساز وضع حمل، قبل از یائسگی و یائسگی. بعلاوه بسیاري از زنان با استرس هاي اضافی همچون مسئولیت هاي محل کار و خانه را دارا بودن، تک والدینی بودن (بدون همسر بودن براي سرپرستی فرزندان) ، و مواظبت کردن از کودکان و والدین سال خورده مواجه می شوند. اخیرا نًشان داده اند که در مورد سندرم قبل از قاعدگی سخت(پی ام اس) در زنانی که آسیب پذیري قبلی این مساله را دارند، این زنان تسکینی در حالت و نشانه هاي جسمانی را زمانی که هورمونهاي جنسی شان متوقف شدند ، تجربه می کنند.
مدت کوتاهی بعد از اینکه هورمون ها مجدداً خود را نشان می دهند نشانه هاي پی ام اس مجددا دًر آن ها توسعه می یابند. زنانی بدون یک تاریخچه پی ام اس هیچ تاثیر حاصل از تغییرات هورمونی را نشان نداده اند. همچنین بسیاري از زنان خصوصاً بعد از زایمان نوزادشان آسیب پذیر هستند. تغییرات هورمونی و فیزیکی همچنین مسئولیت یک زندگی جدید بهم می پیوندند ومی توانند عواملی باشند که منجر به افسردگی پساز وضع حمل در برخی از زنان میشوند. تا هنگامیکه افسردگی هاي زودگذر در مادران جدید معمول هستند، افسردگی یک رویداد طبیعی نیست و به مداخله فعال نیاز دارد. رسیدگی هاي ابتدایی عبارتند از: درمان بوسیله یک پزشک دلسوز و حمایت عاطفی خانواده براي مادر جدید، به منظور یاري کردن به او براي بهبودي یافتن و آسایش جسم و ذهنش و توانا ساختن او براي توجه کردن به خود و لذت بردن از کودکش.

افسردگی در مردان :


اگرچه مردان محتملاً کمتر از زنان از افسردگی رنج میبرند، 3 تا 4 میلیون مرد در ایالات متحده امریکا تحت تاثیر این بیماري واقع شده اند. مردان کمتر اززنان افسرده شدن خود را تصدیق میکنند و پزشکان کمتر به آنان (در مورد ابتلا به بیماري) مظنون میشوند. میزان خودکشی در مردان 4 برابر زنان است اگرچه بسیاري از زنان بیشاز مردان به آن اقدام می کنند. در حقیقت ، بعد از سن 70 سالگی ، میزان مردانی که خودکشی می کنند افزایش پیدا میکند ، و حداکثر این میزان
خودکشی به بعد از 85 سالگی میرسد. همچنین افسردگی در مردان بطور متفاوتی از زنان ، سلامت جسمانی(آنها را میتواند تحت تاثیر قرار دهد. یک مطالعه جدیدنشان می دهد که : اگرچه افسردگی با افزایش خطر ابتلا به بیماریهاي عروق قلبی در هردوي مردان و زنان ارتباط دارد، اما عمدتا مًردان از میزان بالاي مرگ و میر (براثر ابتلا به بیماري قلبی) رنج میبرند. افسردگیِ مردان غالب اوقات بوسیله استعمال الکل یا مواد مخدر بروز میکند یا بوسیله عادت جامعه پسندِ کار کردنِ بیش از اندازه
با ساعتهاي طولانی پنهان میشود. افسردگی نوعاً در مردانی که احساس نا امیدي و غیر کارآمد بودن میکنند ظاهر میشود و کج خلق ، عصبانی ، دلسرد میشوند بنابراین تشخیص افسردگی ممکن است در چنین مردانی سخت باشد. حتی اگر یک مرد تشخیص بدهد که افسرده شده است ، ممکن است به نسبت یکزن مساعدت کمتري را جستجو کند. تنها زمانی میشود به یکمرد کمک کرد که افسردگی را همچون یک بیماري حقیقی که نیاز به درمان دارد ، درك کرده باشند.

ارزیابی تشخیصی و درمان:


اولین گام براي بدست آوردن درمان مناسب براي افسردگی یک آزمایش فیزیکی بوسیله پزشک است. برخی داروها و برخی وضعیتهاي پزشکی همچون یک عفونت ویروسی میتواند سببِ بروز علائم مشابه ، مانند افسردگی شود و پزشک می بایست این احتمالات را بواسطه آزمایش، مذاکره ، و تستهاي آزمایشگاهی رد کند. دکتر می بایست درباره مصرف کردن الکل و مواد مخدر سوال کند ، و اگر بیمار اندیشه هایی درباره مرگ یا خودکشی دارد درباره آنها هم از بیمار سوال بپرسد. اگر الگوهاي سخن یا اندیشه یا حافظه ، همچون افسردگی یا بیماري دوقطبی فرد را تحت تاثیر واقع دهد، یک ارزیابیِ تشخیصی که دربرگیرنده یک آزمون تعیین کننده وضعیت روانی بیمار است بایست  صورت پذیرد . انتخاب درمان به نتیجه ارزیابی بستگی خواهد داشت. داروهاي متنوع ضد افسردگی و روان درمانی هایی که میتواند سودمند باشد براي درمان اختلالات افسرده کننده ، وجود دارند.
روان درمانی ها:
بسیاري از اشکال روان درمانی شامل برخی دوره هاي کوتاه ( 10 تا 20 هفته اي)درمانها،می توانند به افراد افسرده شده کمک کنند.
{ گفتگو درمانی} کمک می کند بیماران بینش درونشان بهبود یابد ، و مشکلاتشان را بواسطه تبادل شفاهی با درمانگر رفع کنند ، گاهی اوقات مابین جلسات ، تکلیف منزل براي بیمار در نظر گرفته می شود.
{رفتار درمانی} کمک میکند به بیماران که بیاموزند چگونه میتوانند رضایت  بیشتر و پاداش هایی بواسطه فعالیت هاي خودشان بدست بیاورند و چگونه می توانند الگوهاي رفتاري اي را که به افسردگی کمک میکند یا نتیجه افسردگی شان می باشد را از یاد ببرند. درمانهاي شناختی / رفتاري به بیماران کمک میکند که شیوه هاي تفکر و رفتار منفی اي را که غالبا بًا افسردگی مرتبط بودند را تغییر دهند.

چگونه می توانید به خود کمک کنید اگر افسرده هستید ؟

اختلالات افسرده کننده احساس خستگی ، بی ارزشی ، درماندگی ، و نومیدي را پدید می آورند. چنین اندیشه هاي منفی و احساساتی سبب می شود افراد احساس مایوس شدگی بوجود آید. افکار منفی هنگامیکه درمان شروع میشود کم کم ناپدید میشوند در ضمن:
1. قرار دادن اهداف واقع بینانه از نظر افسردگی و بعهده گرفتن یک مقدار از مسئولیت.
2. خرد کردن کارهاي بزرگ به کارهاي کوچک، حق تقدم (براي) برخی (کارها) قرار دادن و انجام دادن هرآنچه که می توانید به همان اندازه که میتوانید!
3. کوشش براي با سایر مردم بودن و اعتماد کردن به یکی از آنها ، این معمولا اًز تنها بودن و مرموز بودن (پنهان کار بودن) بهتر است.
4. سهیم شدن در فعالیتهایی که میتواند احساس بهتري براي شما بوجود بیاورد.
5. ورزش معتدل (ملایم) ، رفتن به یک سینما ، یک توپ بازي ، یا شرکت کردن در یک(مراسم) مذهبی ، اجتماعی ، یا سایر فعالیتهایی که ممکن است به شما کمک کنند .
6. به تدریج نه فوراً ، منتظرِ بهبود یافتنِ حال بودن ، احساس بهتري داشتن زمان میبرد.
7. به تعویق انداختنِ تصمیماتِ مهم تا زمانی که افسردگی برطرف شود توصیه شده است. پیش از تصمیم گرفتن براي بوجود آوردنِ یک  تحول مهم _ تغییر کار / ازدواج کردن یا طلاق گرفتن ، گفتگو کردن با سایر کسانی که شما را به خوبی می شناسند (مثل خانواده یا دوستان صمیمی )و وضعیت شما را بهتر درك رده اند موثر است.
8. عده ي کمی افسردگیشان به سرعت بهبود می یابد . اما آنان می توانند روز به روز کمی احساس بهبود یافتگی داشته باشند.
9. به خاطر داشته باشید ، مثبت اندیشی می تواند با منفی اندیشی که بخشی از افسردگی است ، جایگزین شود و مانند واکنشنشان دادن افسردگی شما به درمان ، ناپدید خواهد شد.

10 . به خانواده و دوستانتان اجازه دهید به شما کمک کنند.

مقالات بعدی مارا در این زمینه دنبال کنید 

دیدگاه ها غیرفعال است